شعله‌ور بود خبر، دل به صدا آمده است
خبر از مصحف امّ الشهدا آمده است

سنگ باران شده قاسم، شده دل، خونین‌تر
این چه زخمی ‌ست که باشد ز عسل شیرین‌تر

وسط معرکه غوغاست… شکسته بالش
آمده مادر سادات به استقبالش

جلوه آیینه طلب شد غزلش کرد خدا
چه بگویم به چه حالی بغلش کرد خدا

چه بگویم به چه حالی یل ما را کشتند
قبله باقی ست فقط قبله نما را کشتند

قبله باقی ست، خدا هست، بگو با صهیون
صد چنین قبله نما هست بگو با صهیون

عاقبت مسح جنون، خون به پر و بال کشید
روضه قاسم ما نیز به گودال کشید

بت بگو، بی سروپا باش، سراپا تبریم
چند سالی ست که ما منتظر این خبریم

کدخدا را برسانید! زمان، مستِ علی ست
مالک افتاد زمین، تیغ، ولی دست علی ست

کدخدا را برسانید که خون ارزان نیست
ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست

کدخدا را برسانید که حق تابنده ست
مالک افتاد ولی خشم مقدس زنده ست

زخم شمشیر اگر خورد به شیران… باشد
حاج قاسم یکی از مردم ایران باشد

چله‌ای هست که سردار… نه بی سر شده‌اند
همه مردم ما مالک اشتر شده‌اند

دل ما سوخت در این روضه خبر سنگین است
باکی از کشته شدن نیست، سعادت این است

مالک افتاد زمین، قیمت حسرت چند است
خوش به حالش که علی از دل او خرسند است

 

 

احمد بابایی


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Nicholas سایت درسی شهر شبکه pro-coders مرجع به روز و تخصصی سئو شرکت تدبیر بازرگان راسا من و باد صبا مسکین، دو سرگردان بی حاصل گردشگری Tesla فروش لوله پلی اتیلن و اتصلات